• وبلاگ : بانوي شهريور
  • يادداشت : افسانه نرگس
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    قشنگ بود/ خيلي زيبا..../
    با غروب اين دل گرفته مرا
    مي رساند به دامن دريا
    مي روم گوش مي دهم به سكوت
    چه شگفت است اين هميشه صدا
    لحظه هايي كه در فلق گم شدم
    با شفق باز مي شود پيدا
    چه غروري چه سرشكن سنگي
    موجكوب است يا خيال شما
    دل خورشيد هم به حالم سوخت
    سرخ تر از هميشه گفت : بيا
    مي شد اينجا نباشم اينك ‚ آه
    بي تو موجم نمي برد زينجا
    راستي گر شبي نباشم من
    چه غريب است ساحل تنها
    من و اين مرغهاي سرگردان
    پرسه ها مي زنيم تا فردا
    تازه شعري سروده ام از تو
    غزلي چون خود شما زيبا
    تو كه گوشت بر اين دقايق نيست
    باز هم ذوق گوش ماهي ها

    پستت نا خودآگاه منو ياد اين مصرع انداخت

    راستي با هواي شرجي هم ديدن دوستان تماشايي‏ست

    + آبجي 

    سلام

    عالي بود