سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ

بانوی شهریور
 

 

می دانی؟
یک وقت هایی باید رویِ یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت ...
... باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال سوت بزنی
در دلت بخندی
به تمام افکاری که پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویی: بگذار منتظر بمانند.

 [حسین پناهی]


 


[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 1:38 عصر ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]

رَخت زیبای آسمانی را
خواهرم با غرور بر سر کن
نه خجالت بکش نهغمگین باش
چادرت ارزش است باور کن
 بوی  ِ زهرا و مریم و هاجر
از پر ِچادرت سرازیر است



[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 1:31 عصر ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]

 

سایه ات از سرم کم مباد

که سیاهی ات

راهی سپیدی صبح بهشتم می کند

ان شاءالله...

 


[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 1:25 عصر ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]

 

چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی‌اش همایون می‌گه: چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن!؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارن و خودشونو نمیتونن کنترل کنن؟!!

همایون لبخندی میزنه و میگه: ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟ و هر مردی میتونه ملکه انگلستان روستایی لمس کنه؟

چارلز با عصبانیت می‌گه: نه! مگه ملکه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاص می‌تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

همایون هم بی‌درنگ می‌گه: خانوم‌های ایرانی همشون ملکه هستن.


 


[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 1:19 عصر ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]

کسی می‌گفت:

آموخته ام که وقتی ناامید میشوم ،

 خداوند با تمام عظمتش ناراحت میشود

 و عاشقانه انتظار میکشد که به رحمتش امیدوار شوم . . . !

خداوندا من منتظر ِ انتظار عاشقانه‌ات هستم ...


[ چهارشنبه 92/11/30 ] [ 8:23 عصر ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]

یکباره دمیدند  بر شمع آرزوهایم و
مشعلی روشن شد
که هیچ دمی قادر به فرونشاندنش نیست ....


[ سه شنبه 92/11/29 ] [ 11:1 صبح ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]

ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ فلک
          
هر که از دیده مان رفت ز خاطرببریم
                
یا که چون فصل خزان آمد وگل رفت به خواب
                    
دل به عشق دگری داده ز آنجا برویم
                       
وسعت دیده ما خاک قدمهای تو بود
                          
خاک زیر قدمت را به دو دنیا بخریم ... 


[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 1:0 عصر ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]

پلک روی پلک که می‌گذاری عاشقانه‌هایم بی‌پاسخ می‌ماند ...
زمان زیادی برای گفتن دوستت‌ دارم نمی‌یابم
و حتی برای آنکه یک دل سیر رخسارت را بنگرم
انگشت‌هایم کم می‌آید برای شمردن روزهای بی‌تو بودن
دریای وهم و خیالم خشک شده بس که در اوهام با تو بودن، به سر بردم
من در خشکی بی‌‌آب خیالم هنوز چشم به راه توام ...


[ پنج شنبه 92/3/23 ] [ 12:53 عصر ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]

فرشته مهربانی لبخند زد و گفت
وقتی زمین 1391 بار به دور خورشید بچرخد
و ستاره‌ها آسمان ششمین ماه سال را آذین ببندند
هفدهمین روز نوبت عاشقی است 
در آن روز مانند دو ستاره روشن اقبال به هم پیوند خوردیم

اولین ماه‌گرد پیوند آسمانیمان مبارک 

 


[ دوشنبه 91/7/17 ] [ 7:0 صبح ] [ مرضیه ] [ صندوق نظورات() ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب

20tools